آوای کرمانشاه: ویروس کرونا چند روز پیش یک ساله شد؛ ویروسی که میتوان خاستگاه آن را شهر ووهان چین دانست. با وجود اینکه مقامات کشور چین در ابتدا سعی بر پنهانکاری در مورد این ویروس داشتند، طولی نکشید که انتشار فیلمهایی از مردم ووهان که بهیکباره به زمین میافتادند، هراس به جان مردم جایجای جهان انداخت. پنهانکاری دولت چین در مورد این ویروس و حتی برخوردهای قهرآمیز و بعضاً چکشی آنها با پزشکان و متخصصانی که میخواستند جهان را از خطرات این ویروس آگاه کنند، مانعی برای جلوگیری از این بیماری نشد. کرونا یا همان کووید۱۹ بهسرعت مرز کشورها را درنوردید و به جان شهروندان کشورهای مختلف افتاد و تا به امروز میلیونها انسان جان خود را بر اثر این بیماری از دست دادهاند.
حال با توجه به اینکه چند روز پیش، ویروس کرونا یک ساله شد، اما عمر این ویروس در کشور ما طبق اعلام رسمی دولت، ۹ ماه است. اسفند ۹۸ بود که وزارت بهداشت از مشاهده اولین مورد کرونایی در کشور خبر داد که از همان ابتدا، موضوع به محل بحث تبدیل شد و چالشهای جدی را برای دولت به بار آورد. چالشهایی که از قِبل ویروس کرونا در ایران به وجود آمد، به عمیقتر شدن شکاف بین دولت – ملت تبدیل شد؛ شکافی که در اینجا موضوع اصلی بحث ماست و در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
برای ورود به بحث در ابتدا بهاختصار در خصوص مفهوم دولت – ملت؛ و مراد ما از ذکر این مفهوم در این نوشتار، میگوییم:
دولت – ملت، شکل خاصی از دولت در جهان مدرن است که در آن یک دستگاه سیاسی در جغرافیایی مشخص، حق حاکمیت دارد و در این نوع دولت، جمعیت موجود در کشور، شهروند محسوب میشود که در کنار یکدیگر ملت را تشکیل میدهند. ملت به معنی اجتماع گروهی از انسانهاست با یک مبنای واحد مثل جغرافیا، زبان و هویت واحد؛ و مفهوم دولت به معنی یک نهاد سیاسی دارای حق قدرت و حکمرانی مشروع بر ملت است. در دولت – ملت، هم شهروندان و هم نمایندگان قدرت در قبال یکدیگر وظایفی دارند که در چارچوب قانون تعریف میشود، که هرگاه هر کدام از طرفین از این وظایف تخطی کنند، بین دولت – ملت، شکاف به وجود میآید.
در اینجا ذکر این نکته بسیار مهم است که “دولت” در تعریف فوق امری مدرن است که در اکثر کشورهای جهان به عنوان عالیترین دستگاه سیاسی، اعمال قدرت میکند؛ اما شکل دولت در کشور ما کمی متفاوت از مفهوم اصلی آن است و دولت ذیل حکومت تعریف میشود. به هر روی، در اینجا مراد ما از ملت، شهروندان ایرانی هستند، و دولت هم قدرت حاکم بر کشور.
بازگردیم به بحث کرونا. در ابتدای ورود این ویروس به کشور، مسئولان آن را زیاد جدی نمیگرفتند و حتی میشود گفت نحوه مواجهه با این بیماری ویروسی، شکل کمدیواری به خود گرفته بود و قرار بود این ویروس “شنبه روزی” از کشور برود! اما آن شنبه وعدهداده شده و چندین شنبه پس از آن نیز آمد و ویروس کرونا از این کشور نرفت و کمکم بحث برای مسئولان جدی شد. وقتی آمار مبتلایان و همچنین فوتیها افزایشی شد، تصمیمات متعددی به شکل “از این ستون تا آن ستون فرج است”، از سوی مسئولان گرفته شد. محدودیتها و ممنوعیتهایی وضع شد، دانشگاهها و مدارس تعطیل شدند، برخی مشاغل تعطیل و برخی نیز محدود شدند. مردم نیز در مواجهه با کرونا چند دسته شده بودند، عدهای از هراس این ویروس، خود و روابطشان را به افراطیترین شکل ممکن محدود کردند، عدهای نیز اصلاً اعتقادی به کرونا نداشتند. شاید عدد دقیقی از تعداد معتقدان و نفیکنندگان کرونا نداشته باشیم؛ اما قطعاً از هر دو دسته بین نزدیکان و آشنایان خود داشتهایم. به هر روی، دولت تا جایی که موضوع محدودیتها و ممنوعیتها برایاش هزینهساز نشود، پای تعطیلیها و محدودیتها ایستاد؛ اما پس از مدتی که بحرانهای اقتصادی ناشی از کرونا دستبهدست وضعیت نامناسب اقتصادی کشور داد، همچنین تعطیلی برخی مشاغل و محافل داشت به منافع عدهای آسیب میزد، دولت نیز بهتدریج حجم محدودیتها و ممنوعیت را کاهش داد تا جایی که میشود گفت کار از دست رفت و تصمیمات عجیبوغریبی برای مقابله با کرونا اتخاذ کردند. بازارها باز شد، ادارات به وضعیت پیش از کرونا بازگشت، رفتوآمد درون و برونشهری بدون محدودیت انجام میشد، مراسمهای مذهبی برگزار میشدند، انتخابات برگزار شد، دستور بازگشایی مدارس و دانشگاهها صادر شد و …
آن روی ماجرا هم مردم بودند که پس از آنکه سهلگیری امور توسط دولت را دیدند، قاطبه آنها پس از رد شوک اولیه کرونا، اندکاندک به زندگی پیش از ورود کرونا به کشور، بازگشتند؛ مسافرتهایشان را رفتند، دیدوبازدید فامیلی را به راه انداختند، مراسم شادی و عزایشان را برگزار کردند و …، و همین امر باعث شد که هر روز آمار مبتلایان و فوتیهای کرونایی در کشور رو به افزایش گذاشت.
مجموعه این عوامل و تصمیمگیریهای غلط مسئولان و همچنین رفتارهای هیجانی و بعضاً اشتباه مردم باعث شد موضوع مدیریت کرونا نیز به مسئلهای برای ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت تبدیل شود. در ایران چند سالی است که بین دولت – ملت، شکاف عمیقی ایجاد شده و این شکاف و بیاعتمادی مدام در موضوعات مختلف بازتولید میشود؛ به همین دلیل، کوچکترین و کماهمیتترین مسئله در این کشور به سادگی میتواند به یک چالش جدی برای حاکمیت تبدیل شود. طی چند سال اخیر مسائلی در این کشور اتفاق افتاد که با مرور کلی آن، به سادگی میتوان به ایجاد شکاف بین دولت – ملت پی برد؛ موضوع زلزله سال ۹۶ سرپلذهاب میتواند مثال کاملی برای این ادعا باشد. پس از وقوع زلزله سرپلذهاب، مردم نسبت به دستگاههای دولتی و امدادرسان بیاعتماد بودند، از این رو، برای کمک به مردم زلزلهزده یا خود راهی مناطق آسیبدیده میشدند، یا از طریق معتمدین و یا سلبریتیها کمکهای خود را به دست زلزلهزدگان میرساندند و از طریق رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی اقدامات خود را برای اطلاع عموم به اشتراک میگذاشتند؛ همین مسئله باعث میشد اقدامات دولتی در مناطق زلزلهزده دیده نشود و همین امر موجب ایجاد بیاعتمادی دوطرفه بین مردم و حاکمیت شود. دولت نیز متأسفانه به دلیل ضعف کارکردی که در انجام امور دارد، برای رفع بیاعتمادی که به او نسبت داده میشود تلاشی نمیکند و همین باعث عمیقترشدن شکاف میشود.
مجدداً بازگردیم به بحث کرونا؛ داستان کرونا و شکاف عمیقی که بین دولت – ملت ایجاد شده است، به بحث محدودیتها و ممنوعیتها و نحوه مدیریت بحران، محدود نمیشود. هرروز مسئله جدیدی در این باره در کشور رخ میدهد که هر کدام از این مسائل به چالش بزرگی برای حاکمیت تبدیل میشود. بحث در مورد شیوه مدیریت کرونا فراوان است؛ از مدیریت چندگانه و موازیکاری گرفته تا بحث طب سنتی، از بحث چنددستگی و درگیری در وزارت بهداشت گرفته تا تصمیمات عجیبوغریب برای ممنوعیتها و محدودیتها و … که هرکدام از این مسائل را میتوان جداگانه بررسی کرد. اما جدیدترین مورد که این روزها محل بحث است، ماجرای کشف داروی ضدکرونا توسط یک ایمونولوژیست کرمانشاهی به نام دکتر مصطفایی است. در حالی که بسیاری از کشورهای توسعهیافته دنیا با آن منابع عظیم مالی و آن امکانات آزمایشگاهی از ساخت دارویی برای مقابله با این ویروس درماندهاند، وی مدعی ساخت کپسول کرونا به وسیله ترکیب چند داروی شیمیایی و گیاهی شده است. تا به اینجای کار، ما هرچه از این دارو میدانیم همانی است که خود دکتر مصطفایی از طریق رسانههای مختلف و بیشتر شبکههای اجتماعی به مردم منتقل کرده است. یعنی در این میان، دولت و مشخصاً وزارت بهداشت به عنوان متولی امر، موضعگیری مشخصی انجام نداده و یا اگر هم انجام داده، به اندازهای نبوده که بتواند افکارعمومی را اقناع کند.
مردم این روزها در فضای مجازی و واقعی در خصوص داروی دکتر مصطفایی و اثرات آن بر روی بیماران کرونایی بحث میکنند؛ همه از معجزه حرف میزنند و درمان قطعی. در این بین هم دولت که در حال دستوپنجه نرم کردن با بحرانهای مختلف است، در این باره اقدامی که لازم است را انجام نمیدهد، تا دکتر مصطفایی به عنوان ناجی این روزهای مردم به تنهایی یکهتاز میدان باشد و ملت و دولت هم در مقابل هم. دکتر مصطفایی طی چند روز گذشته در شبکههای اجتماعی از توزیع رایگان دارو خبر داده بود؛ چند آدرس، چند شماره تلفن و تمام. یعنی عملاً تمامی مسیرهای درست به یک باره کنار گذاشته شده و فرد مستقیماً به سمت مردم پل زده است. ما در اینجا موافق یا مخالف دکتر مصطفایی و دولت نیستیم؛ بحث ما این است که کار باید از مسیری که تعیینشده دنبال شود. اگر فردا روزی فردی از این دارو استفاده کرد و به هر دلیلی مشکلی برای او پیش آمد، چه کسی مسئولیت آن را میپذیرد؟ یا حتی بحثی که در مورد این کپسول به راه افتاده است چقدر روی روان مردم تأثیر دارد؟ هر کدام از افرادی که اکنون مُبلغ داروی ضدکرونای دکتر مصطفایی هستند، با شبکه عظیمی که در فضای مجازی و حتی حلقه نزدیکان خود در فضای واقعی به راه انداختهاند، به صورت ناخواسته روی روان مردم تأثیر میگذارند و اینگونه تلقی میشود که مرگهایی که روزانه بر اثر کرونا اتفاق میافتد، به این دلیل است که داروی ضدکرونای دکتر مصطفایی به دست مردم نمیرسد! در اینجا دکتر مصطفایی و دولت هر کدام به یک اندازه مقصر هستند. این سکوت دولت در برابر ادعای این ایمونولوژیست و همچنین اقدام خودسرانه وی در توزیع دارو، باعث شده شکاف بین دولت – ملت عمیقتر از گذشته شود و مردم بیشازپیش به حاکمیت بیاعتماد.
به هر حال مردم حق دارند در اینجا از ابعاد ماجرا باخبر شوند. این یک بازی ساده نیست که بگوییم بگذار هرچه میخواهد بشود؛ این بازی با جان و روان میلیونها ایرانی است. نباید آنقدر نسبت به موضوع بیتفاوت بود. دولت باید با مردم صادق باشد؛ یا این دارو تأثیرگذار هست یا نیست، یا این دارو مجوز میگیرد یا نمیگیرد؛ سکوت در برابر این موضوع جایز نیست. به هر حال باید از طریق رسانههای موجود با مردم سخن گفت و آنها را اقناع کرد. نباید کار به مرحلهای برسد که کار به برخوردهای قهرآمیز و هزینهزا بکشد. در مقابل هم دکتر مصطفایی و حامیان وی باید بدانند که نمیشود خودسرانه ادعایی را مطرح کرد و ملت را در مقابل دولت قرار داد. مردم کشور ما این روزها درگیر مسائل گوناگونی هستند و اگر باری از روی دوش آنها برنمیداریم نباید باری هم روی آن بگذاریم.
در پایان ذکر این نکته لازم است که در ایران شکاف بین دولت – ملت بسیار عظیم است و این شکاف مدام سر موضوعات مختلف بازتولید میشود. بسیاری از افرادی که دغدغه این کشور را دارند، سر موضوعات مختلف در مورد رابطه بین مردم و حاکمیت و تبعات ناشی از شکافهای موجود، سخن گفتهاند. بعضاً دیدهایم که بسیاری از دغدغهمندان وقتی میبینند حاکمیت به آنها، نظرات و هشدارهایشان وقعی نمینهد، یا به گوشهای رفته و سکوت پیشه کردهاند و یا روزی رفته و پشت سرشان را هم نگاه نکردهاند! در اینجا یاد آن پیرمرد روستایی افتادم که میشود او را نماد مردم دانست، او جلوی وزیر وقت جهادکشاورزی که نماینده دولت بود، ایستاد و گفت: «روزگار است هر روز بدتر میبینم/ این جهان را پر از خوف و خطر میبینم/ دختران را همه جنگ است با مادر/ پسران را به بدخواه پدر میبینم»؛ وزیر مدام لابهلای حرفهای پیرمرد فقط میگفت: «خب، خب»، بعد پیرمرد که منظور خودش را رسانده بود روی شانه وزیر زد و گفت: «خودتان میدانید و مملکتتان»، بعد هم خداحافظی کرد و رفت.
جنجال داروی ضدکرونایی دکتر مصطفایی؛ شفابخش یا شلیکی به اعتماد عمومی؟!
آوای کرمانشاه: ویروس کرونا چند روز پیش یک ساله شد؛ ویروسی که میتوان خاستگاه آن را شهر ووهان چین دانست. با وجود اینکه مقامات کشور چین در ابتدا سعی بر پنهانکاری در مورد این ویروس داشتند، طولی نکشید که انتشار فیلمهایی از مردم ووهان که بهیکباره به زمین میافتادند، هراس به جان مردم جایجای جهان […]
- ارسال توسط : خبر 24
- 990 بازدید
- بدون دیدگاه