آوای کرمانشاه: امروزه در کشورهای توسعهیافته و یا در حال توسعه نگاه متفاوتی به حوزههای فرهنگی میشود و زیرشاخههای فرهنگی از اهمیت بسزایی برخوردارند. برای مثال از داستاننویسی در دانشگاهها بهعنوان یکرشتهی تخصصی یاد میشود و افراد میتوانند برای تحصیل در این رشته اقدام کنند. یا اینکه در مباحث روانشناختی از مرحلهای به نام «داستان درمانی» کمک میگیرند و تحقیقات بسیاری در دانشگاههای معتبر جهان دربارهی نقش و اهمیت ادبیات و داستان در جامعه انجام شده. همه این موارد باعث میشود با تأمل بیشتری به این حوزه نگاه کنیم و به فکر ایجاد فضایی برای گفتگو در میان اهلفن و دوستداران این حیطه باشیم.
در همین راستا میزگردی تشکیل دادیم و از چند تن از نویسندگان و فعالان حوزه ادبیات درخواست کردیم نقش داستان و تاریخ در سبد فرهنگی کرمانشاهی را تحلیل کنند.
** جایگاه داستان در سبد فرهنگی مردم ما چقدر است؛ چرا؟
نسرین میرزایی: متأسفانه با توجه به سابقه فرهنگی غنی کرمانشاه، داستان جایگاه واقعی خودش را در سبد فرهنگی مردم این مرزوبوم پیدا نکرده و این وابسته به عوامل گوناگون زیرساختی و شیوع ناکارآمد فضای مجازی و دیگر عوامل از این دست است. مداومت خوانش ادبیات و خصوصاً داستان متضمن فرایند توسعهی پایدار فرهنگی است جایگاه و نقش آموزش و پرورش در این فرایند شایانذکر است اما این باعث نمیشود خانوادهها رشد فرهنگی فرزندانشان را تا سن مدرسه به تعویق بیندازند، که شوربختانه این هر دو دستبهدست هم داده و در عقیم ماندن بستر مناسب برای توسعهی پایدار همکاری میکنند.
محسن یاوری: حقیقت تلخ این است که حتی قبل از اینکه شاهد این مشکلات اقتصادی باشیم که اکنون همه مردم ما با آن دستوپنجه نرم میکنند، ادبیات داستانی و در یک نگاه جامعتر مطالعه در جامعه ما به شهادت آماری که وجود داشت به شدت پایین بود چه برسد به حالا که برای این افت مطالعه دلایل اقتصادی هم وجود دارد. البته که قطعاً اقتصاد خانوار هم در این قضیه موثر است اما من فکر میکنم ریشه اصلی این ماجرا اینجاست که ما یاد نگرفتهایم که از مطالعه لذت ببریم و حالا اوضاع مطالعه به جایی رسیده که بهترین نشرهای ماهم کتابهای خود را غالباً در ۳۰۰ نسخه چاپ میکنند.
افشین محمدی: اگر بخواهم از دید خودم این موضوع را بررسی کنم میتوانم بگویم داستان در حال حاضر بعد از رسانههای مجازی جایگاه خوبی را به خود از لحاظ مطالعه اختصاص داده. با توجه به ارتباطی که با کتابفروشیها دارم فروش کتابهای داستان وضع خوبی دارد. به نظر من اگر بخواهیم این چرایی را دنبال کنیم میتوانم بگویم ایرانیان علاقه بسیاری به دنبال کردن داستان و یا زندگینامه دارند و معمولاً شخصیتهایی که زندگانی پرفرازونشیبی داشتهاند نوع شخصیتشان برای مردم جالب است.
** به نظر شما تاریخ چه نقش و کاربردی در ادبیات و جامعه دارد و لزوم نگاه به گذشته چیست؟
نسرین میرزایی: هر قومی گذشتهای دارد و فارغ از آن نمیتواند هویت مستقلی برای خودش تعریف کند. اسم آن گذشته تاریخ است. بنابراین هر فردی برای معارفهی خودش باید به سرگذشت پیشینیانش اشراف داشته باشد. همانطور که میدانیم تغییر عاملی مهم در هستی است. نیچه در کتاب سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی، به خوبی عنوان میکند: نگاه به تغییر پیشاپیش مستلزم نگاه به تاریخ است.
نمیتوان به تغییر اندیشید مگر از دروازهی تاریخ. در جای دیگر میگوید تاریخ فرایند جلای روح بشر است، پس زندگی، سراسر پل زدن به گذشته و تجربهاندوزی از آن همچنین، گذر کردن و رد شدن از آن است.
افشین محمدی: این سوال به نظرم از اساسیترین مبانی پیشرفت هر کشوری است. ما از زمانی که یادمان میآید در جواب این سوال میگوییم تاریخ گذشتگان چراغ راه آیندگان است. وقتی که به تاریخ دول گذشته نگاه میکنیم، میبینیم که نقطهضعف و پیشرفت همه حکومتها مانند هم است. حالا در ابعاد مختلف اجتماعی و سیاسی.
متأسفانه رجوع به تاریخ هماکنون در میان مردم بسیار سخت جاافتاده علی رقم شیرینی و سادگی آن. شاید اگر ما در خیلی از امور با شکست مواجه میشویم از دلایلش نخواندن تاریخ است. اما بههرحال نمیتوان ناامید بود. چیزی که من میبینم در جامعه میل به همکاری زن و مرد در کنار هم در همه امور است. البته گاهی اتفاقاتی به وجود میآید که این توازن را به هم میزند. مشکلات فرهنگی و اجتماعی یا ایلیاتی و اقلیتی هم در این کار بسیار دخیل است.
بهرام غلامی: تاریخ روایت آن چیزی است که بر جامعه گذشته است. راهی را نشان میدهد که جامعه برای رسیدن به حال طی کرده است. باید تاریخ را خواند، تا از تکرارش پرهیز کرد. تاریخ ذخیره دانایی است. و ادبیات تجلی این ذخیره ارزشمند. در ادبیات کرمانشاه تحولاتی رخ داده است. آینده را خوبتر میبینم. نویسندگانی چه خانم چه آقا بهزودی از کرمانشاه در عرصه ادبیات ایران خوش خواهند درخشید.
** با توجه این وضعیت، جایگاه زنان در این بستر فرهنگی و تاریخی کجاست؟
نسرین میرزایی: همانطور که میدانید سازمان ملی زنان در سال ۱۲۸۵ بر خرده جنبشهای احساسی و ملیگرایانه و تمایل به رسمیت شناخته شدن، پا گرفته و تأسیس شد. در پی جنبش مشروطه اول و حمایت روحانیت از آن، زنان هم دست به جنبشهای مشروطهطلبانه زدند. بعد از شکل گرفتن تشکلهای زنانه، میشود از حرکتهای بزرگی از جمله شورش نان، شکستن قلیانها در پی تحریم تنباکو، فروش طلا و جواهر برای تأسیس بانک ملی مرکزی، شرکت در مبارزات آذربایجان و پیدا شدن بیش از ۲۰ جسد زن ملبس به لباس مردانه، حمله ۳۰۰ تن از زنان تپانچه به دست به مجلس در سال ۱۲۹۰، قیام زینب پاشا در آذربایجان و هزاران جنبش دیگر نام برد. که البته در این خصوص هم جای گلایه است که تکتک این تواریخ را باید بهسختی و در پی مطالعات بسیاری پیدا کرد.
** با توجه به روند داستان و میل مخاطبان، آینده ادبیات داستانی کرمانشاه را چطور ارزیابی میکنید؟
افشین محمدی: کرمانشاه را اگر از مانی که تاریخ و بافت شهری آن به وجود آمده، در نظر بگیریم، همیشه بزرگانی در عرصه ادبیات داستانی داشته است، از میرزا باقر خسروی، رشیدیاسمی تا زندهیاد درویشیان خالق رمان سالهای ابری، علیمحمد افغانی خالق رمان معروف شوهر آهو خانم و دیگر بزرگانی که هماکنون در کشور شناختهشدهاند. به نظرم یکی از دلایل عمده که مانند سدی بزرگ جلوی پیشرفت داستان استان را گرفته است وجود افراد غیرمتخصص و ناآشنا در حیطه ادبیات داستانی و نشاندن افراد بی تخصص در مدیریت بعضی شعب فرهنگی است که ضربه بزرگی به ادبیات استان زدهاند.
نازنین رحمانآبادی: داستان همان زندگی است و خواندن داستانهای گوناگون بهگونهای زیستن و تجربه کردن زندگیهای مختلف است. هر برگ از تاریخ عبرتی است برای آیندگان. ادبیات داستانی کرمانشاه با حضور نویسندگانی جوان و مستعد آیندهای درخشان خواهد داشت و تنها با ترویج فرهنگ کتابخوانی و قدر نهادن به جایگاه نویسنده میتوان در رشد شخصیتها و رسیدن به بلوغ فکری و رفتاری در جامعه قدم موثری برداشت.
امیر سنجابی: همانطور که میدانید داستان در فیلمها، فرهنگ توده، گفتگوها و تعاملهای اجتماعی مردم کرمانشاه و… حضور پررنگی دارد اما اگر منظور شما داستان در فُرم رمان و داستان کوتاه است، باید بگویم تقریباً هیچی. دلایل فرهنگی زیادی دارد که جای پرداختن آن در این فرصت کوتاه نیست و مبحثی طولانی میطلبد.
محسن یاوری: ما همیشه جز سرآمدان ادبیات داستانی ایران بودهایم و قطعاً با جریانهای قوی ادبی که شکل گرفته است و جوانان علاقهمند و مستعدی که پای این ادبیات ایستادهاند من فکر میکنم که همیشه ادبیات داستانی کرمانشاه نامی درخور در ادبیات داستانی ایران باشد.
معین شرفایی: ما نویسندگان کرمانشاهی بسیار خوبی در عرصه داستان داریم که همیشه حرف برای گفتن داشتهاند و در تاریخ ادبیات ایران از استان کرمانشاه همیشه به عنوان یک قطب قدرتمند داستان یاد شده است و این نشان میدهد که داستان نویسان کرمانشاهی از توانایی خوبی برخوردار هستند اما از آنسو بسیاری از نویسندگان جوان چشمبهراه دیده شدن هستند و خب داستان بسیار کم در سبد فرهنگی خانواده دیده میشود و یا اصلاً جایگاهی ندارد که این امر برمیگردد به عدم برنامهریزی درست و تشویق به مطالعه که البته پویشهای بسیاری در جهت خواندن داستان به راه افتاد اما اغلب با شکست مواجه شد که این نوع پویشها باید در جهتی باشد که از آنسو با رغبت بیشتری پیگیری داستان شوند نه اینکه با دلیلهای واهی عدم مطالعه داستان را توجیه کنند.
بهرام غلامی: به گمانم امروز بهتر باشد. مردم به خواندن متمایل شدهاند. کار خوب را میفهمند و تهیه میکنند. شاید یکی از دلایلش بالا رفتن سطح سواد جامعه باشد.
دیدگاه ها