آوای کرمانشاه، صبا شیخی: از زمانی که کرونا بهطورجدی گریبان جهان را گرفته، یک سالی میگذرد. در یک سال گذشته، مردم در بهتی عمیق فرورفتهاند. اینکه چطور یک ویروس ناشناخته میتواند تمام آنچه آزادی مینامیدیم را محدود و سلب کند. معادلات از یک سال گذشته تا به امروز، تماماً دستخوش تغییر شده و ما ناباورانه چشم به نهادهای علمی و معتبر دوختهایم. چیزی که ذهن من را به عنوان یکی از میلیاردها انسان به خود مشغول کرده تقابل کسانی است که در خط مقدم با این بیماری و افراد بیمار سر و کار داشتهاند. آنها که از نزدیک شاهد دردها، ضجهها و مرگهای بسیار بودهاند. کیفیت جهان و زندگی برای ما، که پشت درهای بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی، توی چهاردیواری خانههایمان زیست میکنیم با آنها که هر صبح و شب، لباسهای ایمنیشان را پوشیده و به دلِ این بیماری زدهاند، یکی نبوده است. در این شماره برای گفتوگو سراغ یکی از این میلیونها مبارز رفتهایم. کسی که در کنار رسالتاش در مراکز بهداشتی و درمانی، یک هنرمند و عکاس قابل است که چندین پروژه عکاسی را طراحی کرده است. سمیه محمدی، دارای مدرک کارشناسی ارشد آموزش بهداشت و کارمند مرکز بهداشت کرمانشاه است. او عکاسی را به صورت جدی از سال ۹۶ آغاز کرده و هماکنون عضو واحد عکاسی انجمن سینمای جوان است. با او از هنر، کرونا و دغدغههایش گفتیم. با ما همراه باشید.
خانم محمدی! شما عکاسی را به صورت حرفهای دنبال میکنید؛ آیا تا به حال شده که یک رمان یا کتاب شعر به شما در یافتن سوژهای ذهنی کمک کند و به واسطه آن کتاب یا شعر، با هدف عکاسی به مکان خاصی بروید؟ و یا بخواهید به واسطه آن از مکانی بردارید؟
با خواندن رمان «بیگانه» از آلبر کامو، ایده یک مجموعه عکس در ذهنم شکل گرفت و پس از پردازش ذهنی ایده برای ثبت تصاویر به مکانهای موردنظر رفتم و تصاویر را ثبت کردم.
به کتابی از کامو اشاره کردید؛ ادبیات در زندگی شما چه جایگاهی دارد؟
من مخاطب ادبیات هستم و به عنوان عکاس، خواندن کتابها دید عکاسی من را پرورش میدهد و به ثبت تصاویر ذهنیام کمک میکند.
اهل خواندن رمان هستید؟
بله، اهل خواندن کتاب هستم و آخرین رمانی که خواندم «باغ گذر» مارگریت دوراس است.
اگر بخواهید سه تا از بهترین رمانهای ایرانی و خارجی را که خواندهاید به مخاطبان ما معرفی کنید، کدام رمانها را انتخاب میکنید؟
«بیگانه» اثر آلبر کامو، «سن عقل» از ژان پل سارتر و «بوف کور» صادق هدایت از بهترین رمانهایی بودند که خواندم.
ارتباط شما با شعر چگونه است؟
مخاطب جدی شعر نیستم؛ اما گاهی برخی از اشعار بر ذهنیت من به عنوان عکاس موثر بوده است.
موسیقی در زندگیتان جایگاهی دارد؟ سبک موردعلاقهتان؟
موسیقی به پرورش ذهنی بسیار کمک میکند. در واقع در پرورش ایدههای ذهنی بسیار موثر است. موسیقی کلاسیک سبک مورد علاقه من است.
اهل رفتن به سینما و تماشای فیلم بر روی پرده جادوییاش هستید یا ترجیح میدهید در خانه و به دور از آدمها فیلم ببینید؟
اهل سینما رفتن هستم؛ اما بسته به نوع فیلم و اینکه بسیاری از فیلمها در سینما نمایش داده نمیشوند، بیشتر در خانه فیلم میبینم.
چه سبک فیلمی را میپسندید؟ فیلمساز موردعلاقهتان کیست؟
آندری تارکوفسکی فیلمساز موردعلاقهام است و ذهنیت من در عکاسی خیلی از فیلمهای او تأثیر پذیرفته است.
توصیه یا ترجیح شما به کتاب خواندن است یا تماشای فیلم؟
بهشخصه ترجیحام بر کتاب خواندن است، در درجه اول و بعد از آن فیلم دیدن.
به نظرتان چطور میشود مردم را بیشتر به خواندن ترغیب و این کار را به یک روتین و فرهنگ تبدیل کرد؟
فرهنگسازی در زمینه کتابخوانی باید از سنین مدرسه که کودکان و نوجوانان بسیار از محیط تأثیر میپذیرند شروع شود و کتابخانههای مدارس نیز فعالتر شوند.
نظرتان در ارتباط با فضای مجازی چیست؟ به عقیده شما باید این فضا را در دسته خوب و یا بد طبقهبندی کرد یا خیر؟
فضای مجازی، هم دارای جنبههای خوب و هم بد است. اما به نظر من جنبههای بد آن بر افراد غلبه کرده است؛ زیرا فرد روزانه حجم بالایی از اخبار و اطلاعات سطحی را از این فضا دریافت میکند و ذهن فرد دچار اشباع میشود و فرصت عمیق شدن از او گرفته میشود و از جهتی به راحتی به افکارش جهت داده میشود.
به عنوان یک عکاس، این فضا توانسته به شما کمک کند؟
برای من به عنوان عکاس فضای مجازی کمککننده بوده است، زیرا از طریق آن میتوانم آثارم را به نمایش بگذارم.
چند ساعت در روز را به این فضا اختصاص میدهید؟
روزانه حدوداً ۱ ساعت.
به عنوان یک هنرمند که در خط اول مبارزه با بیماری کرونا هم هست، آیا فرصت ثبت این لحظاتی از این بیماری را داشتهاید؟
تغییراتی که بیماری کرونا بر زندگی من گذاشته است را نمیتوان تغییرات مثبتی تلقی کرد. گاهی با صحنهها و سوژههای ناخوشایندی در رابطه با این بیماری مواجه بودهام؛ اما به دلیل تجربه شخصیام از این فضا و حوادثاش عکاسی نکردهام، زیرا سالهای آینده با دیدن این عکسها و صحنهها حسهای بد زنده میشوند؛ من نمیخواهم حس بدی که در این روزهای کرونایی داریم را به آینده منتقل کنم.
از دغدغههایتان هم بگویید؛ مهمترین دغدغهتان برای ایران؟
امیدوارم ایرانی را که در آن فرصتهای لازم به افراد جهت شکوفایی تواناییهایشان داده میشود را شاهد باشیم.
مهمترین دغدغهتان برای کرمانشاه؟
شهرمان کمبودهای زیادی دارد و از طرفی پتانسیلهای زیادی هم دارد که با تلاش میشود فرصتها و فضای بیشتری را برای پرورش هنر یک هنرمند در شهر را شاهد باشیم.
دغدغه شخصی و یا حرفهایتان؟
دغدغه شخصی و اصلی من در عکاسی بیانگری شخصی است، بیان ذهنیات از طریق عکس به مخاطبهایم.
به عنوان کلام پایانی دوست دارید به مخاطبان ما چه بگویید؟
از شما بسیار متشکرم که رسانهای برای هنرمندان شهرمان هستید.