آوای کرمانشاه، فرناز قائمپناه: محمد صابر شریفی متولد سال ۱۳۶۷ در کرمانشاه است. وی دانشآموخته حسابداری و مدیریت میباشد و از سال نود وارد عرصه شعر شده است. کتاب «جزا» نام اولین مجموعه شعر آزاد او است، که به همت انتشارات فصل پنجم در اواخر زمستان نودوچهار به چاپ رسیده است.
گفتوگو با محمد صابر شریفی را در ادامه میخوانید.
آقای شریفی! به عنوان اولین سوال شعر چقدر میتواند به آزادی بیان کمک کند؟
بدون شک کمک خواهد کرد. شاعرها، هنرمندان و بهخصوص شعرا چراغ راه هستند. هر کدام از هنرمندان ما در واقع فانوسی در دست دارند. اگر جامعه را یک شب تصور کنیم، این هنرمندان هستند که با چراغی که در دست دارند، میتوانند چراغ راهی برای جامعه باشند. همچنین آنها هستند که میتوانند معضلات و آسیبهای جامعه را قبل از هر کسی ببینند. اگر آزادی بیان را از آنها بگیریم، اتفاقات ناخوشایندی رخ میدهد. اگر قلم را بشکنیم و نگذاریم چیزهایی که باید گفته شود، دیگر آن چراغِ راه و امید به آینده از بین میرود. متأسفانه طی سالهای اخیر با سانسور خیلی از هنرمندان را سرکوب میکنند.
به عنوان مثال چند شعر در کتاب اولم بود، که دچار ممیزی شد؛ در بقیه شعرها هم سطر یا پاراگرافی را برداشتند.
چقدر جامعه را نیازمند شعر و ادبیات میدانید؟
جامعه به همه نوع هنر و هنرمندی نیازمند است؛ مثل فیلمساز، بازیگر، بازیگر تئاتر. در این بین به ادبیات و شعر هم نیازمند است. البته در جامعهی ما بهگونهای به شعر ظلم شده و آنچنان به شعر پرداخته نمیشود؛ حتی انتشارات هم برای چاپ شعر تمایلی ندارند و بیشتر تمایل آنها به چاپ داستان است.
به نظر شما وضعیت شعر جوان کشور چگونه است؟
ابتدا درباره شعر جوان کرمانشاه کمی سخن بگوییم؛ بهخصوص شعر سپید در کرمانشاه. اخیراً یک سری فعالیتها بهواسطهی انجمن ادبی سخن در شهر کتاب صورت میگرفت، همچنین جلسات در فرهنگسرای گل نرگس واقع در پارک درخشان بود که به دلیل کرونا ناگزیر به تعطیلی آن شدیم و فعالیت خود را به صورت مجازی ادامه دادیم. خوشبختانه این امید هست که چهرههای خوبی در چند سال آینده ظهور کنند. در ایران چند شهرستان هستند که بسیار خوب فعالیت میکنند، مانند خوزستان، کرمانشاه، مشهد، ایلام و شمال کشور پیشگام هستند. در مورد تهران هم میتوان گفت شاعرهای خوبی داریم که اکثراً شهرستانی هستند.
از طرفی مراکز ادبی هنری آزاد به صورت یکدست در کشور وجود ندارد. حوزه هنری و ارشاد هستند و در شهرستانهای کوچک حوزه هنری هم نیست و فقط ارشاد است. به همین دلیل شعر را مناسبتی میکنند و از حالت آزاد بودن خود به یکسری موضوعات خاص تقلیل میدهند.
از نظر شما بزرگترین آسیبی که شعر جوان را تهدید میکند، چیست؟
میتوان از جنبههای مختلف به آن اشاره کرد. یکیاش خودبینی است که در افراد هنرمند شکل میگیرد و میتواند بسیار آسیبپذیر باشد.
به عنوان مثال فضای مجازی یکی دیگر از آن نمونهها است. اگر خود را معطوف به نوشتن در فضای مجازی کنیم و شعر را با لایک و دنبال کننده بسنجیم، مشکل بزرگی به وجود میآید چون شعر از آن حالت تصویر، ایجاز و… تقلیل پیدا میکند به دل نوشته، و خب اکثر مردم جامعه دل نوشته را میپسندند. متأسفانه شاعرهای خوبی هم که باشند، به اینسو گرایش پیدا میکنند و آثارشان را با لایک میسنجند.
در این میان یک سری مخاطب را از دست میدهیم. اگر زبان شعر را خیلی سخت بنویسیم و یک زبان خاص داشته باشیم یا تصاویر بهگونهای باشد که مخاطبِ عام ما با آن ارتباط برقرار نکند، این یک خسارت است. باید بهگونهای تعادل در نوشتن حفظ شود. مثلاً اگر بخواهیم دربارهی موج نو سخن بگوییم، یکی از سبکهای است که مخاطب عام و خاص را هردو در کنار هم قرار میدهد. به عنوان مثال شعر گفتار سید علی صالحی بیشتر مخاطب عام دارد و یا یدالله رؤیایی بیشتر مخاطب خاص دارد.
وضعیت شعر در کرمانشاه چگونه است؟
خوشبختانه وضعیت شعر در کرمانشاه خوب است. شعر سپید در چند سال اخیر بهگونهای خاموش بود، ولی با وجود چند تن از دوستان و جوانانی که فعالیت میکنند، راه خود را پیدا کرده است. در شعر کلاسیک هم افرادی هستند، چندین سال پیش شروع کردند و الان پیشکسوت هستند.
مسئله نقد در این حوزه بسیار مهم است. یعنی مثل یک تیغ دو لبه است. از طرفی اگر از این خودبینی کم کنیم و نقد را به جان بخریم، و از آن گریزان نباشیم حتماً اتفاقات خوبی خواهد افتاد. از طرفی شیوههای نقد هم بسیار اهمیت دارد چون عدهای هستند که نقدهای کوبنده میکنند، باید توجه داشته باشیم که اگر شعر را نقد میکنیم برای پیشرفت او میباشد و به همین دلیل شاعر بهگونهای فراری یا گریزان میشود؛ حتی ترجیح میدهد شعر را در خانه بنویسد، و خب این شعر، شعر پیشگامی نخواهد بود.
شما در چه سبک و سیاقی شعر میسرایید؟
شعر سپید یا همان آزاد.
جدیدترین اثر شما کدام است و در کجا منتشر شده است؟
در سالهای اول میخواستم کتاب چاپ کنم؛ اما در سالهای اخیر آنچنان دلبستگی به چاپ کتاب ندارم. کتابی در دست چاپ دارم. با انتشارات نگاه با عنوان صداها که سال آینده به بازار عرضه خواهد شد.
از وضعیت نشر راضی هستید؟
متأسفانه خیر. انتشاراتی که الان فعالیت میکنند، یک گروهبندی خاص دارند. اگر بخواهند داستانی را چاپ کنند، از یک سری افراد خاص است. از جوانان آنچنان استقبالی نمیکنند و اگر شعری را بخواهند، چاپ کنند، باز هم از یک سری افراد خاص خواهد بود. متأسفانه شاعر جوان اگر بخواهد نفس بکشد باید مسیر خود را در این گروهبندیها پیدا کند، کار او بسیار سخت خواهد بود. یک کتاب به نام «جزا» در سال ۹۴ چاپ کردم. دو کتاب هم در حال حاضر آماده برای چاپ دارم. اما رغبتی که باید نیست. درباره کتاب اول خود با ناشر به مشکل برخوردم. هفتصد نسخه تیراژ بود. این هفتصد تا برای دوستان، آشنایان، حوزه هنری، ارشاد، شهرداری و تهران به فروش رفت. خود ناشر تماس گرفت و گفت که بعد از نمایشگاه کتاب سال ۹۶ به چاپ دوم میرسد. این فقط صحبت بنده نیست. صحبت کسانی است که با انتشارات فصل پنجم کتاب چاپ کردند. ناشر پنهانی کتاب چاپ میکند ولی به مؤلف اطلاعی داده نمیشود و این باعث دلسردی منِ مؤلف میشود. ترسی را ایجاد میکند که اگر دوباره کتابی چاپ کنم مشکلساز شود.
علاقه شما به شعر و ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
این قضیه برمیگردد به دوران بچگی. با ترانههایی که آن زمان گوش میدادم، به شعر علاقهمند شدم. یک دوره خاطرهنویسی انجام میدادم و به صورت داستانهای در حد چند سطر مینوشتم؛ سپس شعر مینوشتم. از سال نود به صورت جدی وارد انجمن شدم.
آثار کدام شاعران را بیشتر مطالعه میکنید، و تحت تأثیر کدام هستید؟
شعر و اثر خوب که متعلق به هر کسی باشد را میخوانم. ترجمه و آثار داخلی خوب را هم میخوانم. زندهیاد غلامرضا بورسان که قلم و تصاویری در آثارشان وجود دارد را دوست میدارم؛ و شاعران دیگر.
موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر راجع به چیست؟
سعی میکنم خود را در یک زمینه خاص محدود نکنم. اکثر موضوعها را مینویسم؛ مانند شعر ضد جنگ، شعر عاشقانه، شعر اعتراضی و شعر غربت.
از دید شما شعر گفتن قابل یادگیری است یا ذاتی؟
به نظرم هر دو. باید یک استعدادی در شخص دیده شود و با آموزش آن را تبدیل به شمع کند و آن شمع را در درون خود نگه دارد. کسانی هم بودند که تلاش کردند و به شعر رسیدند. مثلاً عدهای هستند کتاب زیاد مطالعه میکنند اما استعدادی در نوشتن ندارند و یا بالعکس.
به عنوان یک شاعر انتظار دارید، در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
اوایل شور و اشتیاق بیشتری هست؛ اما وقتی در خلوت خود به فکر فرو میروم، میبینم همین که برای حالِ خوب خود مینویسم و بتوانم کمی از آن دردی که هست را کم کنم. حال چه درد درونی، درد جامعه و یا هر چیز دیگری. چون هر شعری را که مینویسیم، شاید یک نفر با آن قطره اشکی بریزد یا حتی لبخندی بر لب بیاورد. آنجایی که این اتفاق میافتد، کافی است. یعنی آنچنان نباید بگویم اهدافم خیلی بزرگ است؛ اگر بتوانیم ذرهای از درد و رنج این زندگی را کم کنیم، به هدف خود رسیدهایم.
انجمنهای شعری چه تأثیری بر شما داشته است؟
در ابتدا انجمن برای هر کسی که وارد میشود، محلی تأثیرگذار است. اما باید ببیند که در چه انجمنی شرکت میکند. به عنوان مثال اگر یک شاعر سپیدسرا وارد یک انجمن کلاسیک سرا شود؛ شاید نگذارند اثر خود را بخواند. برای شخصِ من همهچیز از حوزه هنری و انجمن ترنج شروع شد. بسیار ممنونم از دوستان انجمن ترنج و همچنین آقای محسن عزتی که در این سالها، فعالیتهای ایشان بسیار تأثیرگذار بود. من خود را از بچههای حوزه هنری میدانم. هرچند شاید الان حوزه هنری را اصلاً قبول نداشته باشم، چون ماهیت آن عوض شده است. باید بگویم چهار سال میشود وارد حوزه نشدهام. در آن زمان انجمن ترنج یک انجمن پویا بود. شاعران خوبی از جمله اشکان پناهی و دیگر دوستان با ترنج شروع کردند. انجمن میتواند مسیر را به تو نشان دهد و یک راه میانبر است. به عنوان مثال اگر خودت با سی جلد کتاب به آن برسی، شاید با دو جلسه انجمن به آن دست پیدا کنی. یعنی آن نکات، تکنیکها و شعر گفتن را میتواند سادهتر به تو آموزش دهد. حالا در انجمن سخن به صورت تخصصی راجع به شعر سپید فعالیت میکنیم و در آینده نزدیک از ایشان بیشتر خواهیم دید.
واکنش مردم به اثری که یک شاعر خلق میکند را چگونه میبینید؟
در جامعه ما سرانه مطالعه بسیار پایین است. این را از خیابانها متوجه میشویم. این جامعه اصلاً به سمت شعر نخواهد رفت. نکته دیگر اینکه کتابفروشیها هم کتابهای شعر را در زیر پله و جاهای خیلی پرت و دور از دید قرار میدهند؛ و به طبع انتظاری از مردم نداریم. به عنوان مثال من در حقیقت برای دوستان خود شعر میگویم و فقط برای دوستان و علاقهمندان به شعر در شهرهای مختلف کتاب چاپ میکنم. یک کارگر وقتی وارد کتابفروشی میشود، نمیآید کتاب محمدصابر شریفی را بخرد، چون دغدغهی او چیز دیگری است. در صورتی که شعر در سدهی سوم با رودکی میآید؛ قدمت بیشتری دارد.
توصیه شما به شاعران تازهکار برای شعر و چاپ آثارشان چیست؟
اول مطالعه، دوم مطالعه، سوم مطالعه. اثر خود را زمانی که به یک پختگی رسید، چاپ کنند. نسبت به کار خود سختگیر باشند. هر چیزی را مینویسند، فکر نکنند یک شعری است که میتواند کمک کند. باید ببینند کجا هستند و آن اثری را که میخواهند بنویسند، چه کمکی خواهد کرد. میتواند حتی یک ذرهای از درد و رنج کسی که کتاب را میخواند، کم کند یا نه! به نظرم بیشتر وسواس به خرج دهند و صبور باشند.